- ترش رویی
- بد خویی تند خویی عصبانیت
معنی ترش رویی - جستجوی لغت در جدول جو
- ترش رویی
- اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، عبس، تندرویی، عبوس، سخت رویی، تجهّم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، تیموک، متربّد، گره پیشانی، دژبرو، ترش رو، بداخم، زوش، تندرو، سخت رو، بداغر، اخم رو، عبّاس، روترش، عبوس، عابس
Sulkiness
угрюмость
Schmolligkeit
похмурість
nadąsanie
rabugice
musoneria
malhumor
maussaderie
mokken
ความไม่พอใจ
kemurungan
عبوسٌ
नाराज़गी
רַטנוּת
somurtkanlık
huzuni
বিরক্তিভাব
تند خویی بد خلقی، گستاخی
زردی صورت و پریدگی رنگ از آن، شرمندگی خجالت انفعال
خوش دلی، پیروزی، سربلندی
کنایه از خنده رویی
کنایه از مهربانی
گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رو بودن، ابرو فراخی، بشاشت، تبذّل، تحتّم، انبساط، بشر، تازه رویی، روتازگی، مباسطت، مباسطه، هشاشت، طلاقت
کنایه از مهربانی
گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رو بودن، ابرو فراخی، بشاشت، تبذّل، تحتّم، انبساط، بشر، تازه رویی، روتازگی، مباسطت، مباسطه، هشاشت، طلاقت
Geniality
добродушие
Genialität
привітність
życzliwość