جدول جو
جدول جو

معنی ترش رویی - جستجوی لغت در جدول جو

ترش رویی
بد خویی تند خویی عصبانیت
تصویری از ترش رویی
تصویر ترش رویی
فرهنگ لغت هوشیار
ترش رویی
اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، عبس، تندرویی، عبوس، سخت رویی، تجهّم
تصویری از ترش رویی
تصویر ترش رویی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترش روی
تصویر ترش روی
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، تیموک، متربّد، گره پیشانی، دژبرو، ترش رو، بداخم، زوش، تندرو، سخت رو، بداغر، اخم رو، عبّاس، روترش، عبوس، عابس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترشرویی
تصویر ترشرویی
Sulkiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ความไม่พอใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
नाराज़गी
دیکشنری فارسی به هندی
বিরক্তিভাব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درشت رویی
تصویر درشت رویی
تند خویی بد خلقی، گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد رویی
تصویر زرد رویی
زردی صورت و پریدگی رنگ از آن، شرمندگی خجالت انفعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ رویی
تصویر سرخ رویی
خوش دلی، پیروزی، سربلندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش رویی
تصویر خوش رویی
کنایه از خنده رویی
کنایه از مهربانی
گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رو بودن، ابرو فراخی، بشاشت، تبذّل، تحتّم، انبساط، بشر، تازه رویی، روتازگی، مباسطت، مباسطه، هشاشت، طلاقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش رویی
تصویر خوش رویی
Geniality
دیکشنری فارسی به انگلیسی